عابدیان- هنگامی که از اسارت سخن می گوید، دیدگانش می درخشد، چهره اش روشن می شود و بیانش رساتر. با چنان عشقی از دوران اسارت سخن می گوید که برای انسان هایی هم چون ما، تعجب آور است. به گفته خودش دوران اسارت با همه تلخی هایش، رضایت خداوند را در پی داشت و دوران آزادی با تمام لذت هایش نتوانسته روح سرگشته اش را اقناع کند.از این که در اسارت توانسته است قرآن را حفظ کند، به خود می بالد و این امر را افتخاری برای خود می داند. به یاد آزادگان هم بندش آن هایی که به لقاء ا... پیوسته اند، اشک می ریزد و می گوید: ای کاش از فیض شهادت ما را هم نصیبی بود تا پس از سال ها که از جنگ تحمیلی می گذرد، این همه جفا و بی مهری را شاهد نباشیم و خاطرات دفاع مقدس و اسارت ها کم رنگ و کم رنگ تر نشود.وی با گلایه از این که به آزادگان کمتر پرداخته شده است تنها خواسته اش این است که مسئولان بیشتر تلاش کنند تا یاد و خاطره همه ایثارگران زنده تر از گذشته در جامعه جریان داشته باشد.
یواش یواس 26 مرداد ماه سالگرد ورود ازادگان به ایران اسلامی می رسد ولی راستش را بخواهی رمقی رای نوشتن بخصوص از این سالگرد غریبانه ندارم و ناچار در اینترنت چرخی زدم و این شعر را برایتان کپی پیست کردم.
راستی شما میدانید چرا ازدگان باید همیشه در زمان اسارت، در زمان ازادگی، در زمان مرگ و زندگی همواره و همواره غریب و بیکس باشند؟
اگر میدانید برای من هم بگوئید تا شاید کمی آرام گیریم.
ضمنا شهادت مظلومانه و غریبانه پر سابقه ترین ازداه ایران امیر خلبان حسین لشکری را با آقا امام عصر، مقام عظمای ولایت و خانواده آن شهید ازاده و شما آزادگان محترم تسلیت و تهنیت عرض میکنم. راهش پر رهرو و نامش جاوید به بلندای تاریخ پر شکوه ایران اسلامی.
سرود آزادگان
به بهانه سالگرد ورود آزادگان به میهن اسلامى
سلام بر همه آزادگان ایرانی به راهیان رها از سکوت ظلمانی
سلام من به گروهى که در وطن گل کردبلوغ تازه آنان به پاک ایمانى ...
سلام خلق به ایمان مرزداران بادکه دادهاند وطن را امان ز ویرانی
درود خلق بر آن شیربچگان که زدندبه قلب دشمن روبهصفت به آسانىوطن به غیر سپردن طریق غیرت نیستزبون خصم شدن نیست کار ایرانی
هزار دیده به یک لحظه در غم تو بماند در آن اسارت سنگین به اشکافشانی به راه چشم گشودیم روزگارى چندعجیب سخت بُوَد انتظار طولانی به باغ دیده انتظار بار آوردشکفت بر لب ما خندههاى زندانی طلوع کرد به سیماى مُلک، خنده گرم شکست رونق ز سردى زمستانی از این فروغ که پاشید مهر آزادىبه چشم شد افق روزگار نورانی شکفت گلبن آزادى و به بار نشستبه باغ سوخته، برگ از هواى بارانی از آن قیامت غربت هزار شکر «سُرور»چشید طعم رهایى، اسیر ایرانى
حسین سرور اصفهانى
از مجموعه «گلبانگ سرور
فرستنده :برقبانی مختار
محل اسارت: عراق ـ اردوگاه شماره 2
گیرنده: آدرس : ایران ـ تهران ـ سپاه مرکزی برسد بدست آقای م ـ زحمت کشیده داده به پدرم
متن نامه: بسم الله الرحمن الرحیم. حضور پدر بزرگوار و قلب تپنده امت، سلام علیکم. درود خدا و فرشتگان و انبیاء و صالحان و سلام گرم برخاسته از ژرفای فرزندان آزاده شما، در کنج اسارتگاههای دشمنان دون مایه بر شما باد. مفتخرم و بس خرسند از اینکه بتوانم در این کوتاه فرصت، اندکی از احساسات وصفناپذیر این خیل اسیران پیرو وفادار معظم له را، به حضورتان ابلاغ کنم و کوتاه پیامی؛ پیام صبر، پیام استقامت. تزول الجبال ولاتزل را، برسانم. در میان انبوه دسایس و توطئههای بیحد و مرز دنیای کفر و الحاد، هر چند که شدت و حدّت بیشتر یابد، استقامت پیشه کنید و راست قامت بایستید که، در طریق جاودانگی به سرمنزل مقصود نائل شوید. کشتی عظیم رستاخیز این خلق را، سکانداری همچون آن رهبر والا سزاوار است تا، در میان امواج خروشان و طوفانی دهر، هرگز تزلزلی درحرکت آن، ایجاد نشود. در هر حال ما اسیران یاد گرفتیم که بر روی زمان سرمایهگذاری نکنیم. بلکه باور یافتیم که این سیری است که لاجرم باید پیمود و هر چند که زمان به طول انجامد «ربنا افرغ علینا صبراً». لذیذ مناجات ما گردد. هر که در این راه پرفراز و نشیب توکل را پیشه و رضا و تسلیم را توشه راه قرار دهد به یقین، ابواب رحمت و برکت حق نصیبش خواهد شد. دگر عرضی نیست به جز التماس عاجزانه و دعای خیر، برای این جمع شیدا. والسلام.