خاطرات اسارت

خاطرات جنگ؛ اسارت و آزادی

خاطرات اسارت

خاطرات جنگ؛ اسارت و آزادی

نامه های اسارت بخش چهارم

فرستنده :برقبانی مختار

محل اسارت: عراق ـ اردوگاه شماره 2

گیرنده: آدرس : ایران ـ تهران ـ سپاه مرکزی برسد بدست آقای م ـ زحمت کشیده داده به پدرم

متن نامه: بسم الله الرحمن الرحیم. حضور پدر بزرگوار و قلب تپنده امت، سلام علیکم. درود خدا و فرشتگان و انبیاء و صالحان و سلام گرم برخاسته از ژرفای فرزندان آزاده شما، در کنج اسارتگاههای دشمنان دون مایه بر شما باد. مفتخرم و بس خرسند از اینکه بتوانم در این کوتاه فرصت، اندکی از احساسات وصف‏ناپذیر این خیل اسیران پیرو وفادار معظم له را، به حضورتان ابلاغ کنم و کوتاه پیامی؛ پیام صبر، پیام استقامت. تزول الجبال ولاتزل را، برسانم. در میان انبوه دسایس و توطئه‏های بی‏حد و مرز دنیای کفر و الحاد، هر چند که شدت و حدّت بیشتر یابد، استقامت پیشه کنید و راست قامت بایستید که، در طریق جاودانگی به سرمنزل مقصود نائل شوید. کشتی عظیم رستاخیز این خلق را، سکانداری همچون آن رهبر والا سزاوار است تا، در میان امواج خروشان و طوفانی دهر، هرگز تزلزلی درحرکت آن، ایجاد نشود. در هر حال ما اسیران یاد گرفتیم که بر روی زمان سرمایه‏گذاری نکنیم. بلکه باور یافتیم که این سیری است که لاجرم باید پیمود و هر چند که زمان به طول انجامد «ربنا افرغ علینا صبراً». لذیذ مناجات ما گردد. هر که در این راه پرفراز و نشیب توکل را پیشه و رضا و تسلیم را توشه راه قرار دهد به یقین، ابواب رحمت و برکت حق نصیبش خواهد شد. دگر عرضی نیست به جز التماس عاجزانه و دعای خیر، برای این جمع شیدا. والسلام.

نظرات 1 + ارسال نظر
موسوی نسب برادرشهیدو ازاده تلفن 09171483575 چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 02:57 ب.ظ

خاطرات جالبی بود کاش درموردشهید آزاده موسوی نسب هم خاطراتی می نوشتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد