خاطرات اسارت

خاطرات جنگ؛ اسارت و آزادی

خاطرات اسارت

خاطرات جنگ؛ اسارت و آزادی

دو غزل دیگر

بیا

جانا تو بیا که غصه ام بسیار است                            این پرده بکش که زاری ام بسیار است

اندوه ببرد است همه سرای شیعه                              منجی تو بیا که شمنان بسیار است

این حلقه شود تنگ به هر دم برما                             پیوسته عداوت به سرا بسیار است

اشکم برود ز دیده ام تا خورشید                                زیرا که ندیدنت غمش بسیار است

پیران همه رفتند و کام دیدنت را                                در گور نمودند ،جوان بسیار است

بی کس نبدیم دست بدامان توایم                                اقا تو بیا که غمزه ات بسیار است

موی سر عاشقان به عشقت گشتند                            چون برف سفید و غیبتت بسیار است

حسرت به دل اهل زمین تا ناهید                                تا کی بزنم زجه که غم بسیار است

یا رب تو رسان پور ولایت را زود                             کز غم فراقش چه بلا بسیار است

یاسر توبخوان عهد به هر اغازی                              این سر عظیم است شفا بسیار است

راه

ای کاش رفته بودم با راهیان آن راه              ای کاش کنده بودم این خرقه ستم را

با عاشقان سرمست دلدادگان بی غش            پیوسته رفته بودم تا انتهای آن راه

در آسمان پاکی چونان سفر بکردم                 افسوس کاخرش من افتادم از سر راه

غرق غرور و وحشت در این فضای مترود       بهشتیان من کو همسفران کجاست راه

این قصه مانده هاست در باتلاق عالم                         ای وای بر من زار از دست دادم آن راه

راهی که جسته بودم راه بهشتیان بود             افسوس ضایع کردم این خط سرنوشت را

یاران چه خوب رفتند در آن شب رهائی           پایم به بند دنیا جا مانده ام من از راه

یاسر گمان ندارم روزی دوباره اصلا              با این همه مکافات من باز یابم آن راه

مقدمه زخم عشق

 

مقدمه

«فرهنگ اسارت» پس از پایان هشت سال دفاع مقدس و عبور از بحرانهای مختلف و زندگی سرافرازانه و مملو از درد و شکنجه در اسارت فرزندان این آب و خاک، روایت به تصویر کشیدن حماسه آفرینی های نسلی که به اراده ی الهی برای اقامه حق و عدالت در زمین قیام کردند و هر آنچه داشته اند را در طَبَق اخلاص و ارادت گذاشته تا حقیقتی را بنام ایران اسلامی احیا کنند و جاودانه بماند، در خور مطالعات و تحقیق همه جانبه و اساسی می باشد.

آنچه مسلم است بیان و شرح مقاومتها، تحمل درد و رنج جانکاه اسارت در کلمات و ذهن و زبان نمی گنجد و ناگفته هائی از اسارت در دل آزادگان صبور خلوت گزیده است که هرگز یارای بازگو کردن را نداشته و با همان جسم نحیف و زجر کشیده آزادگان به دیار باقی خواهد شتافت. با آنکه هنوز زخمهای اسارت التیام نیافته کاروان مهاجران آزاده روز به روز تکمیل تر شده و هر از چند گاهی یکی از این غیور مردان به درجه رفیع شهادت نایل می شود و خاطرات گرانبهای سالیان دراز اسارت، مقاومت، دلیری و مظلومیت یک نسل را با خود به جهان ابدی منتقل میکند. جای شک نیست که همگان در روزهای خون و خطر و حماسه در سرتاسر مرزهای گلرنگ ایران با قطرات سرخ خویش، آنچنان شرح شکوه و عظمت روح انسانی را بتصویر کشیدند که تا جهان باقی است؛ این نقش پابرجاست.

مجموعه حاضر نیز که "زخم عشق" را بر پیشانی خود دارد، گامی است در تکرار خاطره ها و روح بلند معنویت که براستی در اسارت حقیقتی دیگر بود.

"زخم عشق" تجدید میثاقی است با همه دوستان و شهیدان و ارواح طیبه آنهایی که در کنار ما و با نگاهی به وسعت آسمان و سینه ای گرم به گرمای خورشید تکیه داد و حسین زمان گشتند و لبیک به "هل من ناصر ینصرونی" گفتند و عشق را مفهومی دیگری بخشیدند و رستگار همیشگی شدند.

امید آن که جان خسته و رنجور خود را اینگونه آرام بخشیده و تا نهایت بِکر دور دست خدا ادامه یابد.

اکنون که مجالی یافته و شاهدان مظلوم آن دوران در دسترس هستند، فرصت را غنیمت دانسته و خود نیز یکی از هزاران شاهد بوده ام از لحظه به لحظه جنگ و سالها در بند اسارت خاطراتی رانقل کرده شاید التیامی باشد برای زخمهای رفته و خاطره ای کوچک در ذهن خواننده باقی بماند ، دیگر انتظاری نیست.

بر آن شدم تا گوشه ای بسیار کوچک از سیر معنوی اسرا در اردوگاه های عراق را بتصویر بکشم. ضمن اینکه بخوبی می دانم این مطالب کامل نبوده و اهتمام آن بر ارائه تصویری از معنویت در اسارت، تا حداقل بعنوان راهی جهت تحقیق و مطالعه از آن استفاده نمود. در کنار آن اشاره ای ناچیز نیز به وضعیت معنوی اسرا کرده باشم. مشهور است " از کوزه همان تراود که در اوست" لذا آن چه را در توان داشته ام از معنویت و نماز در طول دوران اسارت درک کنم به رشته تحریر درآورده و همیشه از درگاه حق تعالی خواستار توفیق در این زمینه نیز هستم.

خاطر نشان می شود که این کتاب را نباید خاطرات محض بحساب آورد، بدیهی است که اصول خاطره نگاری در آن کمرنگ و در عوض تلاش شده است تا در صورت امکان فقط به موضوع نماز و معنویت در دوران اسارت تکیه کرده و موضوع های مربوطه را به تصویر بکشد.

از همه آزادگان غیور و اندیشمندان و صاحبان اهل نظر خواهشمندم هرگونه نقطه نظر، انتقاد و یا پیشنهادهای خود را در زمینه این کتاب ارسال نمایند تا از آن بهره جسته و در نگارش دیگر موضوع های اسارت استفاده نمایم. همچنین به ذکر خاطره های قابل توجه و مهم پرداخته می شود، ولی باید اذعان داشت که خاطره های اسارت بسیار گسترده است و ذکر تمامی آنها امری بعید بنظر میرسد. از طرف دیگر بعد از سپری شدن بیش از 20 سال از آن دوران، بسیاری از مطالب به فراموشی سپرده و یادآوری دقیق آن صحنه ها بویژه اسامی و تاریخ رخدادها دشوار است.

زندگی در اسارت و بعبارت بهتر، فرهنگ اسارت دارای جنبه های ویژه می باشد که شایسته است این جنبه ها را از دیدگاه های مختلف مورد تحقیق و مطالعه قرار داده و کتابهای دیگری نشأت گرفته از فرهنگ اسارت از قبیل: آموزش و تدریس، بهداشت جسمانی و بهداشت روان، تغذیه و کمبودهای آن، معنویت و ارتباط اسرا با ائمه اطهار و موضوع های دیگر به رشته تحریر در آورد که به لحاظ اهمیت و ارزش این مطالب در زمان حال و آینده است خود نیازیست.

"اسارت"یاد تو که تکرار می شود و هوای تو در لحظه های من، نه در ایجاز می گنجد و نه در ایهام ادا می شود، تنها در هزاره های نفسگیر زندگی آرام این بت حیرانی که اگر دورری کنی صبوری خواهم کرد.

اکنون مائیم در کوچه پس کوچه های حسرت و وامانده در رگ خشکیده شهر...

آی صبوری! من به دستهای تو محتاجم مرا به حال خویش مگذار که در لحظه لحظه های این هبوط دچار مانده ام.

والسلام و من ا... التوفیق

سرفراز عبدالهی اسیر شماره 10280

E-mail:sarfaraz150@yahoo.com

یک نو رسیده

 

قدم نو رسیده مبارک !!!!!!!!!!!!!