خاطرات اسارت

خاطرات جنگ؛ اسارت و آزادی

خاطرات اسارت

خاطرات جنگ؛ اسارت و آزادی

والفجر ۸ بخش دوم

از لحاظ مواد غذایی، عراقی ها همیشه اسراء را در مضیقه قرار می دادند و هیچگاه غذای کافی به اسراء نمی دادند و بعضی از غذاها را تحریم کرده بودند. بطور مثال از ابتدای اسارت ما در تیرماه 64 تا عملیات والفجر 8 عراقی ها پیاز را از جیره غذایی حذف کرده بودند و در هیچکدام از غذاهایشان پیاز وجود نداشت و در مقابل اعتراض ارشد اردوگاه می گفتند: این دستور از مقامات بالا صادر شده است، ولی با شروع عملیات والفجر 8 در تمامی وعده های غذا پیاز اضافه می کردند و حتی دسر هم می دادند، گاهی هندوانه و هم پرتغال توزیع می کردند، عراقی ها در این مدت کارهای عجیبی می کردند که اسراء داشتند شاخ در می آوردند. آنها سهمیه غذای اسراء را بهبود بخشیدند و بر خلاف دیگر ماههای قبل و بعد از این عملیات در هفته 5 یا 6 نوبت مرغ سرخ کرده به اسراء می دادند. اوقات هواخوری دیگر به میل سربازان عراقی نبود و دارای نظم و مقررات خاصی شده بود، بچه ها می تواستند آزادانه از حمام و توالت استفاده کنند، حتی صابون و پودر رختشوئی هم توزیع کردند. عراقی ها در این مدت از حرفهای رکیک و دشنام علیه اسراء استفاده نمی کردند و هنگام شمردن اسراء با کابل و یا چوبدستی های خود بر سر ما نمی زدند. اگر یک اسیری جلو عراقی ها خبردار نمی ایستاد او را وحشیانه شکنجه نمی کردند.

عراقی ها در هر آسایشگاه یک تلویزیون قرار داده بودند که به اجبار در ساعتهای معینی باید روشن می شد و دو کانال برنامه های آنها را پخش می کرد. برنامه های این دو شبکه معمولا" از صبح ساعت 6 یا 7 تا پاسی از شب ادامه داشت و دارای زمانبندی خاصی بود. مثلا" برنامه کودک و سریال خارجی، اخبار و برنامه های ورزشی در زمان تعیین شده پخش می شد ولی با شروع عملیات والفجر 8 تمامی این برنامه ها قطع شد و هر دو این شبکه ها فقط 2 برنامه داشتند که شامل یک فیلم سینمائی جنگی و یک سرود حماسی بصورت ترتیبی بود. در این مدت گوینده ها و یا مجری های تلویزیون در برنامه ها حاضر نمی شدند و هیچگونه اخباری نه از جنگ و نه از عراق پخش نمی شد. عکسهای صدام را خیلی کم نشان می دادند و نمایش فیلمهای سینمائی وسترن و جنگی با زنگ تفریح سرود و آواز 24 ساعته شده بود. هیچگونه اطلاع رسانی انجام نمی شد و به وضوح روشن بود که شیرازة حزب بعث از هم پاشیده شده است. صدام نیز به بهانة مراسم حج عمره از بغداد فرار نمود و به عربستان پناه برد. یأس و ناامیدی در چهرة سربازان عراقی بوضوح دیده می شد و آنها اسراء را به چشم پیروزمندان جنگ نگاه می کردند، دیگر تحقیری وجود نداشت.

با وجودیکه هیچ اطلاعی جز شروع عملیات نداشتیم، بخوبی پیروزی بزرگ این عملیات را حس می کردیم و حتی پیشگویی های بعضی اسراء درخصوص مکان و نحوة این عملیات درست از آب درآمد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد