-
علی
شنبه 16 آذرماه سال 1387 14:59
علی یک روز عصر در اردوگاه تکریت مشغول بازی فوتبال بودیم که ماشین حمل اسرا به اردوگاه آمد. همه می دانستیم که باید یک یا چند اسیر جدید آورده باشند. بچه ها دوست داشتند که عراقی ها اسرائی را که به تازگی به اسارت درآمده بودند به اردوگاه ما بیاورند، تا ما بتوانیم اطلاعات جدید و تازه ای از ایران و وضعیت مناطق جنگی بدست...
-
درد
پنجشنبه 14 آذرماه سال 1387 12:35
... و این درد مرا تا کجا خواهد کشاند...
-
یاد باد
یکشنبه 10 آذرماه سال 1387 13:40
یاد باد آن روزگاران یاد باد...
-
اعترافات یک بازجوى جنگى
سهشنبه 5 آذرماه سال 1387 15:16
اعترافات یک بازجوى جنگى مانى مهر] از گزارش مندرج در پرونده محرمانه جنایتکاران جنگى، پس از سقوط رژیم صدام: گزارش بازجویى از سرهنگ عبدالرشید باطن، بازپرس ویژه گارد ریاست جمهورى صدام در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران / بازجو: عبدالکریم راشد [نام مستعار] مکان: به دلایل امنیتى نامشخص/ زمان: 17 اکتبر ۲۰۰۷ راشد: شما بازپرس...
-
بیاد یک شهید
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1387 16:06
تو چند ساله می شوی؟ اگر ناگهان خاکها به کناری بروند تو باز سخن خواهی گفت ؟ تو از چه خواهی خواند؟ از کدام عشق آتشین به زبان می رانی؟ دوباره آیا جوانی؟ از کدام واژه خواهی گفت؟ به من بگو من درمانده ام! نگاه تو مرا کشانده این سوها تو چند ساله می شوی؟ اگر باز از تو آدمی سازند آیا باز بر آسمان آبی جنوب دستی خواهی کشید بیا!...
-
تکرار
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1387 16:02
اسارت این درد بی انتها اینست معرف ما!
-
سیامک - بخش دوم
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 11:26
سیامک بخش دوم یک روز بعد از اتمام آمار ، جلو آسایشگاه مشغول تکاندن کفشهایم که پر از خاک و شن بودند بودم و متوجه نبودم که در گوشة دیگر تراس جلو آسایشگاه «عامر» ایستاده است. همگی گرد و غبار حاصله از تکاندن کفشهای کتانی من توسط وزش ملایم باد بسوی «عامر» رفتند و او هم با مشاهدة گرد و غبار بسوی من آمد و گفت: - تو عمدی این...
-
یا ضامن آهو
دوشنبه 20 آبانماه سال 1387 09:45
ولادت ثامن الائمه حضرت امام رضا (ع) بر همه شیعیان مبارک.
-
سیامک
یکشنبه 19 آبانماه سال 1387 11:31
سیامک بخش اول عراقی ها چند اسیر روانی را نیز به این کمپ آورده بودند که یکی از آنها جالب بود و کارهای بسیار عجیبی انجام می داد و لازم دانستم شرح او را برایتان بگویم، سیامک اهل شیراز بود در عملیات رمضان در تانک یا نفربر مورد هدف قرار گرفته و دچار سوختگی خیلی شدیدی شده بود و سپس عراقی ها او را اسیر کرده و به اردوگاه...
-
حس غم
یکشنبه 19 آبانماه سال 1387 10:51
حس غم ز کجا شروع کنم من که دهد حس تورا غم به که گویم این سخن را که سزد دل تورا هم به کجا روم من اکنون که توئی غائب و پنهان به کدام ره روم من که رسد سرا تورا هم به همان همای غائب که تو بردی از بر من من و این درد دو عالم بخدا رسد تورا هم اگرم کنون جفایت بشکست پشت من را تو چنان مباش دلخوش که برد سر تورا هم من و این قصه...
-
یک کلام
شنبه 18 آبانماه سال 1387 12:17
تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی ...
-
یک شعر
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1387 16:11
با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی حافظ
-
اسیر
دوشنبه 13 آبانماه سال 1387 14:29
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد حزین لاهیجی
-
کمپ۱۷ تکریت - بخش دوم
دوشنبه 13 آبانماه سال 1387 12:32
عراقی ها این فاز آخر بدرقه را خیلی دوست داشتند و هنگام اجرای آن شور و شعف خاصی در آنها دیده می شد. هر عراقی خود را به نوعی ابزار مانند کابل، باطوم، چوب، سیم و حتی میله آهنی مجهز و تلاش می کرد حداکثر ضربه ها را به کسی که در حال عبور از کانال بود وارد کند، این قسمت از مراسم بدرقه برای اسرا که در واقع مفعول فاز بودند نیز...
-
یاد آن روزها
شنبه 11 آبانماه سال 1387 12:00
حوالی غروب به شهر نیسان رسیده و ما را به پادگان بردند و بیرون یک ساختمان پس از فیلمبرداری و آزار و اذیت نشاندند. کم کم شب شد و ما را به یک سلول فرستادند و حدود یک ساعت استراحت کردیم. چون دستها و چشمهایمان باز بود و بهتر می توانستیم با یکدیگر صحبت کنیم. به بچه ها که نگاه کردم فقط پنج الی شش نفر آنها را می شناختم که یکی...
-
یک عکس بدون شرح
سهشنبه 7 آبانماه سال 1387 12:02
-
شعر برای زخم عشق
دوشنبه 6 آبانماه سال 1387 10:33
تقدیم به همه آزاده ها: « "اسارت " این درد بی انتها اینست مُعرّف ما! برای تو، راه هرگز نرفته به دوردست بِکر رهایی با سیلی از خاطره غبار گرفته در دفتر سرد من بجا! ... جز عریانی یک نگاه تا آغوش رهایی بدرقه ام نکرد و غیر خویشم کسی تا مرز رهایی پَر احساس مرا شانه نکرد و تو ای درد! ای ریخته عطش آزار در هُوم تنها...
-
کمپ 17 تکریت
دوشنبه 6 آبانماه سال 1387 10:27
کمپ 17 تکریت بخش اول همانطوری که پیش از این ذکر شد عراقی ها بارها و بارها سعی کردند ازطریق های مختلف به صف های بچه ها رخنه کرده و به امیال شیطانی خود برسند، ولی با توجه به معنویت موجود بین اسرا هرگز به آرزویشان نرسیدند و بچه ها توانستندد در مقابل تمامی این فشارها ایستادگی کنند و همیشه با توکل به خداوند متعال و توسل به...
-
کربلا
یکشنبه 5 آبانماه سال 1387 10:30
کربلا بالاخره سال ۶۷ فرا رسید و ایران قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت و امید به آزادی و بازگشت به وطن خیلی زیاد شد. عدة زیادی از اسرا از اتمام جنگ به این شکل یعنی صلح با عراق ناراحت بودند و بعضی ها گریه می کردند و عده ای نیز خوشحال و معتقد بودند که حداقل افراد بیشتری در جنگ از بین نمی روند و منافع دو کشور مسلمان...
-
یک شعر
چهارشنبه 1 آبانماه سال 1387 13:23
خستهام از این کویر، این کویر کور و پیر این هبوط بیدلیل، این سقوط ناگزیر آسمان بیهدف، بادهای بیطرف ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر ای نظارهی شگفت، ای نگاه ناگهان! ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر! آیه آیهات صریح، سوره سورهات فصیح! مثل خطی از هبوط، مثل سطری از کویر مثل شعر ناگهان، مثل گریه بیامان مثل لحظههای...
-
دو غزل دیگر
سهشنبه 30 مهرماه سال 1387 22:20
بیا جانا تو بیا که غصه ام بسیار است این پرده بکش که زاری ام بسیار است اندوه ببرد است همه سرای شیعه منجی تو بیا که شمنان بسیار است این حلقه شود تنگ به هر دم برما پیوسته عداوت به سرا بسیار است اشکم برود ز دیده ام تا خورشید زیرا که ندیدنت غمش بسیار است پیران همه رفتند و کام دیدنت را در گور نمودند ،جوان بسیار است بی کس...
-
مقدمه زخم عشق
یکشنبه 28 مهرماه سال 1387 14:48
مقدمه «فرهنگ اسارت» پس از پایان هشت سال دفاع مقدس و عبور از بحرانهای مختلف و زندگی سرافرازانه و مملو از درد و شکنجه در اسارت فرزندان این آب و خاک، روایت به تصویر کشیدن حماسه آفرینی های نسلی که به اراده ی الهی برای اقامه حق و عدالت در زمین قیام کردند و هر آنچه داشته اند را در طَبَق اخلاص و ارادت گذاشته تا حقیقتی را...
-
یک نو رسیده
شنبه 27 مهرماه سال 1387 16:46
قدم نو رسیده مبارک !!!!!!!!!!!!!
-
جنگ و پیکار
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1387 09:44
زنده آنهایند که پیکار می کنند آنان که جان و تنشان از عزم ائی راسخ اکنده است آنان که اندیشمند از نشیب تند سرنوشتی بلند بالا میروند و پیوسطه در خیال خویش یا عشقی بزرگ دارند یا هدفی مقدس .
-
بدون شرح
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1387 12:38
یادی از شهید همت:
-
رحلت امام
سهشنبه 23 مهرماه سال 1387 12:09
رحلت امام بالاخره زمان آتش بس و پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل از سوی ایران فرا رسید. از طرف دیگر شادی عراقی ها آغاز شد. اسرا از قبول قطعنامه خشنود نبودند و با ناراحتی و نگرانی اوضاع را از طریق تلویزیون و جراید عراق که بدستمان می رسید زیر نظر داشتند. هیچگاه در زمان آتش بس اسیری را در اردوگاه خودمان ندیدم که از اتمام جنگ...
-
حضور
سهشنبه 23 مهرماه سال 1387 10:59
در حضور واژه های بی نفس٬ صدای تیک تیک ساعت را گوش کن!! شاید مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی...
-
برداشت آزاد از جوانی
یکشنبه 21 مهرماه سال 1387 22:36
گزارش زیر از برنا نیوز درد کهنه ی نسل جوانان دوره ی انقلاب را نمک می پاشد. بخوانید تا بفهمیم ... face off.../ مردان زننما یا زنان مردنما در پایتخت چه میکنند جوان امروز وقت ندارد، برای همین صبحها مستقیما از توی رختخواب به خیابان میآید، با همان موهای آشفته. البته این موهای آشفته گاه مدلی است که به after sleep مشهور...
-
بدون شرح
یکشنبه 21 مهرماه سال 1387 08:50
-
اسرای جدید - بخش آخر
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1387 09:34
کسی جوابش را نداد و با نگرانی آسایشگاه را ترک نمود. اسرای جدید حالا تجربه اسرای قدیم را در خیلی از زمینه ها داشتند و با استفاده از این تجربه ها آنها هم به این نتیجه رسیده بودند که تنها را سعادت و حفظ خودشان در اسارت توکل به خداوند متعال وتکیه به ائمه معصومین علیهم السلام می باشد. خوب لازم بود ادعیه مورد نیاز نیز تهیه...